سلام. من از خودم عصبانی ام . با ساده لوحی و خوش خیالی آسیبی به خودم زدم که الان حس میکنم غرورم له شده امیدم تبدیل به نا امیدی شده. نباید با بی فکری اینطور به روح و جسمم لطمه می‌زدم. حس بدیه که آدم مقصر تمام رنجش هاشو فقط حماقت خودش بدونه.
امتیاز 5 از 5
منصوره –
از همسر سابقم بخاطر خیانتش . یه زندگی عاشقانه رو و آیندمونو خراب کرد .
امتیاز 5 از 5
0938xxxx044 –
حقیقتا از خوردم …
چون برنامه ای برای آینده م ندارم
دوست داشتم مثل خواهر و برادرم راه زندگیم رو پیدا میکردم …من در پناه خدا هستم می‌دونم و این ب من آرامش میده…
امتیاز 5 از 5
0937xxxx041 –
سلام
من از خودم خیلی رنجش دارم و عصبانی هستم همیشه برای خانواده ام تلاش میکردم و آرزو و رویاهای خودم رو دنبال نکردم.وقتی که به خودم آمدم دیگه قدرت جنگیدن و مبارزه قبلی رو نداشتم
امتیاز 5 از 5
0939xxxx744 –
خیلیها توی ذهنم اومدن اما مورد غیرقابل بخششی نبوده بیشتر شبیه یه دلخوری که مثلا اگه اینجوری نمیشد یا اونجوری میشد بهتر بود.
اما در مورد خودمممم..
به نظرم خیلییی دیر جنبیدم اون موقع که همه داشتن دور و بر خودشونو جمع میکردن من دنبال کارهایی بودم که الان به هیچ دردم نمیخورن. از سالها پیش که دانشجو بودم اگه کار کوچیکی رو شروع میکردم حالا لااقل تجربه خوبی داشتم نه اینکه تازه دنبال آزمون و خطا توی بازار کار باشم و آرزو داشته باشم که کارمند نباشم.
0938xxxx214 –
سلام. من از خودم عصبانی ام . با ساده لوحی و خوش خیالی آسیبی به خودم زدم که الان حس میکنم غرورم له شده امیدم تبدیل به نا امیدی شده. نباید با بی فکری اینطور به روح و جسمم لطمه می‌زدم. حس بدیه که آدم مقصر تمام رنجش هاشو فقط حماقت خودش بدونه.
منصوره –
از همسر سابقم بخاطر خیانتش . یه زندگی عاشقانه رو و آیندمونو خراب کرد .
0938xxxx044 –
حقیقتا از خوردم …
چون برنامه ای برای آینده م ندارم
دوست داشتم مثل خواهر و برادرم راه زندگیم رو پیدا میکردم …من در پناه خدا هستم می‌دونم و این ب من آرامش میده…
0937xxxx041 –
سلام
من از خودم خیلی رنجش دارم و عصبانی هستم همیشه برای خانواده ام تلاش میکردم و آرزو و رویاهای خودم رو دنبال نکردم.وقتی که به خودم آمدم دیگه قدرت جنگیدن و مبارزه قبلی رو نداشتم
0939xxxx744 –
خیلیها توی ذهنم اومدن اما مورد غیرقابل بخششی نبوده بیشتر شبیه یه دلخوری که مثلا اگه اینجوری نمیشد یا اونجوری میشد بهتر بود.
اما در مورد خودمممم..
به نظرم خیلییی دیر جنبیدم اون موقع که همه داشتن دور و بر خودشونو جمع میکردن من دنبال کارهایی بودم که الان به هیچ دردم نمیخورن. از سالها پیش که دانشجو بودم اگه کار کوچیکی رو شروع میکردم حالا لااقل تجربه خوبی داشتم نه اینکه تازه دنبال آزمون و خطا توی بازار کار باشم و آرزو داشته باشم که کارمند نباشم.